-
یک داستان پند آموز
دوشنبه 6 آذرماه سال 1385 08:49
کوری بود که پیوسته می گفت:ای مردم روزگار!من دو کوری دارم. آگاه باشید که به من دو بار رحم کنید. بود کوری کو همی گفت الامان من دو کوری دارم ای اهل زمان پس دو بار رحمتم آرید هان چون دو کوری دارم و من در میان شخصی به او گفت:من یک کوری تو را می بینم کوری دیگر تو چیست؟آن را نشان بده.گفت:آواز زشت و دلخراشی دارم.آواز زشت و...
-
وای بر ما
شنبه 13 آبانماه سال 1385 12:16
ایران کشوری است با تمدن چند هزار ساله.قبل از اعراب خداپرست بوده اند. مردانش غیور و دلیر و با شرف.و زنانش با آزرم و هم پای مردان دلیر.و پاکدامن.و مردانش کوروش صاحب اولین منشور حقوق بشر و داریوش ومنظم ترین تشکیلات و ساختار اداری و انوشیروان و بزرگمهر عدل گستر و زنانش شیرین و ایراندخت و پوراندخت و گرد آفرید دلاور با شرم...
-
بیان حقایق
سهشنبه 9 آبانماه سال 1385 03:16
کسانی که با تاریخ آشنایی دارند می دانند که فردوسی بزرگ در دوره ای زندگی می کرد که ایران مورد هجوم اعراب بادیه نشین واقع شده و آنها بر کشور استیلا داشتند.همه موظف بودند به زبان عربی بخوانند و بنویسند. تمام مکاتبات دیوانی و تالیفات علمی عربی بود.(شفا و قانون بوعلی).همه چیز دست به دست هم داده بود تا هویت ایرانی از بین...
-
مقایسه ی مولانا با فردوسی بزرگ...
جمعه 28 مهرماه سال 1385 16:40
من آنچه را که فکر می کنم درست باشد را می گویم و قضاوت هم به عهده ی یاران وهمراهانی که به بنده منت گذارده و نوشته ایم را می خوانند.شاید این گفتار به مذاق بعضی خوش نیاد که امیدوارم در یک گفتمان مدنی و دمکراتیک به بنده ثابت کنند که اشتباه فکر می کنم و اگر نه مردانه بپذیرند که اشتباه فکر می کردند و حال می خواهند درست...
-
یکبار دیگر تکرار می کنم...
چهارشنبه 26 مهرماه سال 1385 20:26
نمی دونم چرا بعضی آدما زود قضاوت می کنند و فکر می کنن که درست هم قضاوت می کنن و برو برگرد نداره و اشتباه نمی کنن.چرا نمی خوان زاویه دید و منظر خودشونو از جهات دیگه هم تجربه کنن.ما چقدر این شجاعت رو داریم که اعتراف کنیم ممکنه به عنوان مثال در فلان مورد اشتباه کردیم یا داریم اشتباه می کنیم.چقدر شجاعت داریم؟همیشه سعی...
-
باز باران با ترانه...
جمعه 14 مهرماه سال 1385 13:26
و زمانی که می خواندیم و زمانی که این شعر را زمزمه می کردیم کودکانی بودیم در مکتب زندگی و حالا با خواندن این شعر خاطرات دوران کودکی و دبستان را به یاد می آوریم.خاطراتی که دور و زیبا هستند دور و دوست داشتنی...برای ما سالها از آن ایام می گذرد و برای مادران و پدرانمان و شاید پدربزرگهامان...خاطراتی که با آن پیر شدند و پیر...
-
درباره ی شهریار
جمعه 7 مهرماه سال 1385 02:18
محمد حسین بهجت تبریزی در سال ۱۲۸۳ خورشیدی در خشکناب از توابع تبریز به دنیا آمد و از زادگاهش خاطره هایی دارد که آنها را در آفرینش مضمون های شعرش موثر می داند. از نوجوانی به اشعار حافظ روی آورد و به کار شاعری افتاد.در سال ۱۳۰۳ دانشجوی مدرسه ی طب شدو در سال ۱۳۰۸ این رشته را رها کرد و به خراسان رفت.شش سال در خراسان ماند و...
-
شفا بخشی
دوشنبه 27 شهریورماه سال 1385 03:06
درود بر یاران گرامی. چندی است تحت آموزش های بسیار سخت و البته عجیب یک استاد هنر های رزمی (چینی) قرار گرفته ام آنهم در معقوله ی شفا بخشی.به نتایجی دست یافتم که بسیار جالب و در عین حال باور کردنی نیست. افق های جدیدی برویم باز شده و به لطف خداوند و البته دانش استاد و بقول خودش ایمان و پشتکار من دارای دانشی خواهم شد که...
-
از روی دلتنگی...
چهارشنبه 15 شهریورماه سال 1385 02:03
همه ی زخم ها ارتفاع دارند هر زخمی به اندازه ی عمقش و عمقش به اندازه ی حربه اش می شود خون تازه ای را درون زخم کهنه ای کرد و دوباره آنرا زنده ساخت حال شاید برای رد شدن از دیوار باید دیواری ساخت و برای رد شدن از رودخانه دریایی دیگر من به سجاده نمی اندیشم! من به صد جاده می اندیشم ! که زصد باغ پر از ابریشم می گذرد.. من به...
-
فرجام
یکشنبه 5 شهریورماه سال 1385 11:09
چون پرویز در مناظره با فرهاد بر نیامد از راه دیگری وارد شد و به فرهاد گفت:در گذرگاه ما کوهی است که ما مشکل از آنجا رد می شویم.اگر بتوانی دل کوه را بشکافی و راهی باز کنی هر حاجتی که داشته باشی بر آورده می کنم. فرهاد به حرمت نام شیرین کندن کوه را پذیرفت.بدین شرط که شاه به پاداش آن خدمت ترک شیرین گوید.پرویز از شرط...
-
قصه ی عشق
سهشنبه 31 مردادماه سال 1385 00:46
می نویسم برای اون دسته از دوستانی که مایل به آشنایی با فراز هایی از شاهکار خسرو و شیرین می باشند تا به قصه ی عشق پی ببرند. در دشتی که شیرین منزل کرده بود گیاهان زهردار فراوان بود و چوپانان گله های گوسفند را به ناچار از آنجا دور می داشتند.شیرین و همراهانش به نوشیدن شیر عادت داشتند و در جستجوی سنگتراشی بودند که از چرا...
-
برای آزادگان
چهارشنبه 25 مردادماه سال 1385 23:28
گاهی وقتا یادم می ره که در این هیاهوی شلوغ در میان این همه روزمرگی ها انوقتی که سرت پر شده از فرمول های ریاضی یا وسط مسائل مکانیک یا فیزیک یا شیمی و یا اینکه گرفتار ترافیک شهری یا ذهنی شدی اون گوشه های عمق وجودت یه باغیه که اگه بری توش و دوباره بخوای به آرامش برسی بیراه نرفتی. و من الان در اون شرایط هستم. اگر دوست...
-
و اما زن...
جمعه 20 مردادماه سال 1385 19:10
حکیم نظامی گنجوی دو منظومه ی بسیار بزرگ و قابل تامل دارد. یکی داستان خسرو و شیرین و دیگری لیلی و مجنون.وی خسرو و شیرین را در سال ۵۷۶ سروده و منظومه ی لیلی ومجنون را هشت سال بعد.خسرو و شیرین به ظاهر تدارک هدیه ایست به مناسبت جلوس طغرل بن ارسلان سلجوقی ببر تخت شاهی.اما این بهانه است و شاعر بزرگ در واقع به یاد معشوق از...
-
گلایه
دوشنبه 16 مردادماه سال 1385 02:21
درود بر یاران و همراهان گرامی. راستش کار خدا بود هر کاری کردم متن منتشر کنم نشد. چون خیلی گله کرده بودم از بعضی ها که در وب بعضی از شما دوستان خوبم لینک دارند و به من توهین می کنند و یا می گن نوشته های تو از جنس وبلاگ نویسی نیست!راستش دلم خیلی گرفت. داشتم قورباغه ی ضعیفی می شدم!بهر حال بخشیدمشون. اما من سعی کردم و می...
-
قورباغه ها
دوشنبه 26 تیرماه سال 1385 01:25
روزی از روزها گروهی از قورباغه ها تصمیم گرفتند که مسابقه بدند.هدف رسیدن به نوک یه تپه بلند بود.جمعیت زیادی برای دیدن جمع شده بودند و راستش باور نداشتند قورباغه های به این کوچکی بتونند به نوک تپه برسند.میگفتند:اوه!عجب کار مشکلی!اونا هیچ وقت به نوک تپه نمی رسند یا هیچ شانسی ندارند.تپه خیلی بلنده...قورباغه ها یکی یکی می...
-
صدای سخن عشق
دوشنبه 19 تیرماه سال 1385 01:47
گاهی اوقات آدما در شرایطی قرار می گیرند که لازم دارند تا با کسی حرف بزنن یا مشکلشونو بگن و کمک بخوان و یا نه فقط گوشی برای شنیدن پیدا کنند و درد و دل کنند. خب این موضوع کاملا طبیعیه و بقول شاعر نامدار ایران استاد سخن سعدی :بنی آدم اعضای یک پیکرند...که در آفرینش ز یک گوهرند...اما گاهی وقتا آدما دچار روزمرگی می شن و بعد...
-
اسرارآمیزترین پدیده
پنجشنبه 15 تیرماه سال 1385 01:47
فکر می کنم همه ی ما در یک مورد متفق القول باشیم که اسرارآمیزترین پدیده مرگ باشد. بشر با همه ی توانمندی ها و دانش پیشرفته ی خویش هنوز نتوانسته درون این پدیده را بشکافد.بنده نیز نه این تصمیم را دارم و نه اصلا با توجه به موقعیت قدرت این کار را. اما اسرار آمیز تر از مرگ گاهی اوقات نوع چگونه مردن است.همیشه از خود پرسیده ام...
-
باز هم درس استاد
جمعه 9 تیرماه سال 1385 15:20
سالها پیش زمانی که کشور شوروی در اوج قدرت بود در کنگره ی حزب کمونیست نیکیتا خروشچف رهبر وقت با تقبیح جنایات استالین جهان را شگفت زده کرد.هنگام سخنرانی اش یک نفر از میان جمعیت فریاد زد: رفیق خروشچف!وقتی بی گناهان قتل عام می شدند شما کجا بودید؟خروشچف گفت:کی سوال پرسید؟ فورا از جایش بلند شود! هیچکس از جایش تکان نخورد....
-
ما می گوییم و می ماند بی جواب...
دوشنبه 5 تیرماه سال 1385 23:35
روزی مردی آمد پرسید: آیا نگارگری؟ پرسیدم... پاسخم گفت: برایم نگاره ی زنی بکش خوش اندام شگفت زیبا مغرور و سنگدل نقشی بی نقص می خواهم پرسیدم چرا؟ پاسخم گفت:...می خواهم آن را بسوزانم ببخشید. حال و روزم مناسب نیست. تنهام و خسته.
-
پائو لو کوئیلو و یک درس برای ما
یکشنبه 28 خردادماه سال 1385 23:57
شاید لازم باشد برای همان تک و توک گرامی دوستانی که پیگیر نوشته های خدمتگزارشان هستند و از بنده شکایت می کنند(البته از روی لطف که می دانم غیر از این هم نیست)متن یکی از درس های استاد کوئیلو را بنگارم و تنها از قول خویش دوستان را به العاقل اشاره حوالت دهم!نمی دانم بیماریم اما چقدر قدرت نگارش مرا می گیرد و تا کی می توانم...
-
شانس تقدیر خواست خدا...
جمعه 19 خردادماه سال 1385 17:13
می گویند تقریبا قبل از شروع جنگ جهانی اول در بازار تهران یک تاجری به نام حاجی کمپانی کیا و بیا یی داشت. او تصمیم می گیرد سرمایه ی خود را این بار در تجارت چای بکار اندازد و به همین منظور سفارش چهل صندوق چای می دهد. از قضا روی برگه ی قرارداد سفارش چای مگسی بی ادبی می کند! و چهل چهارصد خوانده می شود و وقتی صندوق ها میرسد...
-
غم بزرگ فردوسی (قسمت دوم)
جمعه 5 خردادماه سال 1385 22:53
برنجد یکی دیگری برخورد بدادو به بخشش کسی ننگرد ...ز پیمان بگردند و از کاستی گرامی شود کژی و کاستی پیاده شود مردم رزمجوی سوار آنکه لاف آرد و گفتگوی کشاورز جنگی شود بی هنر نژاد و بزرگی نیاید به بر رباید همی این از آن آن از این ز نفرین ندانند باز آفرین ...شود بنده ی بی هنر شهر یار نژاد و بزرگی نیاید به کار بگیتی نماند...
-
غم بزرگ فردوسی (قسمت دوم)
جمعه 5 خردادماه سال 1385 22:49
برنجد یکی دیگری برخورد بدادو به بخشش کسی ننگرد ...ز پیمان بگردند و از کاستی گرامی شود کژی و کاستی پیاده شود مردم رزمجوی سوار آنکه لاف آرد و گفتگوی کشاورز جنگی شود بی هنر نژاد و بزرگی نیاید به بر رباید همی این از آن آن از این ز نفرین ندانند باز آفرین ...شود بنده ی بی هنر شهر یار نژاد و بزرگی نیاید به کار بگیتی نماند...
-
غم بزرگ فردوسی...
جمعه 5 خردادماه سال 1385 22:33
غم بزرگ ایرانیان در تاریخ با شکست دولت و نظام ساسانیان آغاز شد. نظامی که با همه ی نواقص و کاستی هایش به قول نولدکه خاور شناس بزرگ آلمانی از جمله رویداد های بسیار عالی جهان بود و سر مشقی برای امپراطور های دیگر.اما دلیل این شکست عجیب در این مقال نمی گنجد و البته در جایی دیگر بدان خواهم پرداخت اما فردوسی کبیر در شاهنامه...
-
...و اما وثوق الدوله ...
پنجشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1385 23:36
کسانی که با تا ریخ ایران آشنایی دارند با شنیدن نام وثوق الدوله به یاد قرارداد ننگین ۱۹۱۹ می افتند که توسط این شخص با انگلستان منعقد شد که بر اساس آن اداره ی بسیاری از امور کشور به عهده ی مستشاران انگلیسی قرار می گرفت و این موضوع موجی از مخالفت در میان سیاستمداران نمایندگان مجلس و مطبوعات را بر انگیخت.اجرای قرارداد...
-
سالروز فردوسی
سهشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1385 01:28
گویند که شیخ ابوالحسن کرکانی بر حنازه ی فردوسی نماز نکرد که او مدح مجوس بد کیش کافر گفته.پس همان شب وی را در خواب دید که در باغ عدن ماوا گزیده. سبب را جویا شد که این مکان چگونه یافتی؟ گفت: از سرودن این بیت که در مدح خداوند گفتم جهان را بلندی و پستی تویی ندانم چه ای هر چه هستی تویی
-
دوست داشتن از عشق برتر است
دوشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1385 22:28
در هم نگریستند اما سرشار از مهربانی چشم هاشان هر کدام پیاله ای پر از شراب سرخ که در کام تشنه ی چشمان هم می ریختند و کم کم بر هر دو لب لبخندی آهسته باز می شد لبریز از محبت سیراب از دوست داشتن نه عشق دوست داشتن لحظاتی این چنین خوب و شیرین و نرم خاموش گذشت دوست داشتن از عشق برتر است و من هرگز خود را تا سطح بلند ترین قله...
-
اخلاق در هنر های رزمی
جمعه 1 اردیبهشتماه سال 1385 22:01
از آنجا که این بنده ی حقیر به مدت حدودا دو ساله که با برنامه ی تلویزیونی فنون شرقی همکاری می کنم بر آن شدم تا مطالبی را در باره ی فلسفه ی این هنر ها و البته وضعیت آن ها در ایران بنگارم. سخت ترین کار در آموزش و فرا گیری این هنر ها رسیدن به جوانب معنوی آنهاست. یعنی این که شاید در ظاهر هنر جویان با انجام این هنر ها به...
-
هنر زنده ماندن
یکشنبه 27 فروردینماه سال 1385 11:26
میگویند ناصرخسرو از فرقه ی اسماعیلی بود و از ترس جان سالها در کوه های بدخشان زندگی می کرد و جرات نمی کرد پا به شهر بگذارد.روزی ناچار شد بخاطر تعمیر کفشش دزدکی وارد شهر شود. پینه دوزی مشغول تعمیر کفش بود که در آن سر بازار هیاهویی بپا شد. پینه دوز برخاست و به آن سو دوید و زمانی که برگشت تکه ای گوشت خونین سر درفش کفاشی...
-
برای سینمایی ها
چهارشنبه 23 فروردینماه سال 1385 02:48
ژان لوک گدار می گوید: من به دیدن یک فیلم می روم که در آن کتابی بخوانم. ولی اکثر مردم در هنگام تماشای فیلم گوش نمی دهند. آنها فکر می کنند احتیاج به گوش دادن ندارند. در کنسرت همه معتقدند باید گوش دهند ولی متوجه نیستند که شاید فقط برای ده ثانیه گوش می دهند سپس به حالت رویا فرو می روند و در حقیقت فقط قسمتی از موسیقی کنسرت...