هفت هنر

نقد و بررسی سینما و ادبیات وتاریخ هنر

هفت هنر

نقد و بررسی سینما و ادبیات وتاریخ هنر

غم بزرگ فردوسی (قسمت دوم)

برنجد یکی دیگری برخورد      بدادو به بخشش کسی ننگرد

...ز پیمان بگردند و از کاستی   گرامی شود کژی و کاستی

پیاده شود مردم رزمجوی       سوار آنکه لاف آرد و گفتگوی

کشاورز جنگی شود بی هنر     نژاد و بزرگی نیاید به بر

رباید همی این از آن آن از این     ز نفرین ندانند باز آفرین

...شود بنده ی بی هنر شهر یار      نژاد و بزرگی نیاید  به کار

بگیتی نماند کسی را وفا          روان و زبان ها شود پر جفا

ز ایران و از ترک وز تازیان              نژادی پدید آید اندر میان

نه دهقان نه ترک و نه تازی بود        سخن ها به کردار بازی بود

همه گنج ها زیر دامن نهند              بمیرند و کوشش بدشمن نهند...

زیان کسان از پی سود خویش         بجویند و دین اندر آرند پیش...

ز راز سپهری کس آگاه نیست         ندانند کاین رنج کوتاه نیست...

چنین است راز سپهر بلند              تو دل را بدرد برادر مبند...

 

نظرات 1 + ارسال نظر
یک دوست پنج‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:01 ق.ظ

چرا در مورد درگیری ها دانشجویان و بازداشت آنها چیزی نمیگی

درود بر غریبه آشنا.و اما پاسخ مورد نظر: مردم بسیاری ناشادی خود را توجیه می کنند و اعتقاد دارند اکنون تاوان آن چرا که در زندگی های پیشین خود انجام داده اند پس می دهند.موارد نادری وجود دارند که چنین چیزی رخ داده باشد و حتی در همین موارد یک کردار از عشق راستین آتش هر گناهی را خاموش میکند. باید خود را بر حرکات هماهنگ متمرکز سازیم تا سایه ای که در جهان روحانی فرافکنده ایم همواره آیتی از ستایش پروردگار باشد.

سایه ی انسان- مکتوب- پائولو کو ئیلو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد