یک مرد. با صدای بی صدا مثل یه کوه بلند... دارای دو کارشناسی علوم ارتباطات و سینما.بخاطر علاقه به ادبیات خواستم در آن رشته هم تحصیل کنم دوستانی گفتند با قبلی ها چه گلی به سرت زدی که با این یکی می خوای بزنی. دارای عناوین ورزشی در رشته های تنیس روی میز شطرنج و هم چنین دارنده ی دان ۱ آیکیدو . گهگاه در مطبوعات قلم زده ام. مانند مجله ی فردوسی.همیشه هم منتظرم. برای یافتن دوست برای افتخار خدمت...
ادامه...
درها به طنین های تو وا کردم هر تکه را جایی افکندم پر کردم هستی ز نگاه بر لب مردابی پاره لبخند تو بر روی لجن دیدم رفتم به نماز در بن خاری یاد تو پنهان بود برچیدم پاشیدم به جهان بر سیم درختان زدم آهنگ ز خود روییدن و به خود گستردن و شیاریدم شب یک دست نیایش افشاندم دانه راز و شکستم آویز فریب و دویدم تاهیچ و دویدم تاچهره مرگ تاهسته هوش و فتادم بر صخره درد از شبنم دیدار تو تر شد انگشتم لرزیدم وزشی می رفت از دامنه ای گامی همره او رفتم ته تاریکی تکه خورشیدی دیدم خوردم وز خود رفتم و رها بودم