هفت هنر

نقد و بررسی سینما و ادبیات وتاریخ هنر

هفت هنر

نقد و بررسی سینما و ادبیات وتاریخ هنر

...و اما وثوق الدوله ...

کسانی که با تا ریخ ایران آشنایی دارند با شنیدن نام وثوق الدوله به یاد قرارداد ننگین ۱۹۱۹ می افتند که توسط این شخص با انگلستان منعقد شد که بر اساس آن اداره ی بسیاری از امور کشور به عهده ی مستشاران انگلیسی قرار می گرفت و این موضوع موجی از مخالفت در میان سیاستمداران نمایندگان مجلس و مطبوعات را بر انگیخت.اجرای قرارداد ۱۹۱۹ هرگز میسر نشد و وثوق الدوله به دلیل امضای آن قرارداد و دریافت پول کلان از دولت انگلیس بد نام تاریخ ایران شد. اما او که بود؟ میرزا حسن خان وثوق الدوله فرزند ارشد میرزا ابراهیم معتمد السلطنه از رجال دوره ی قاجار بود. میرزا حسن در سال ۱۲۵۲ خورشیدی به دنیا آمد. در کودکی ادبیات فارسی و عربی آموخت و بعد ها به زبان های فرانسه و انگلیسی نیز تسلط یافت. پس از مشروطیت مدتی مستوفی آذربایجان بود و پس از پیروزی جنبش مشروطه و گشایش مجلس شورا مدتی به نمایندگی مجلس در آمدو بعد به عنوان وزیر عدلیه وزیر مالیه وزیر داخله وزیر خارجه و وزیر معارف در کابینه های مختلف حضور داشت. احمد شاه در شهریور ۱۲۹۵ و در شرایطی که هرج و مرج ناشی از جنگ جهانی اول و پیامد های جنبش مشروطه سراسر کشور را فرا گرفته بود وثوق الدوله را به ریاست وزرا منصوب کرد. او هشت ماه در این منصب ماند و بعد استعفا داد. اما دوباره در سال ۱۲۹۷ به ریاست وزرا انتخاب شد و در همین دوره بود که قرارداد ننگین ۱۹۱۹ را با دولت انگلیس منعقد کرد و بعد هم مواردی که به آن اشاره شد. توضیحات او که این پول را برای صرف موارد معین دریافت کرده نه به عنوان رشوه هرگز در افکار عمومی پذیرفته نشد.وی و برادر کوچکش قوام السلطنه پس از کودتای ۱۲۹۹ و ورود رضا خان به صحنه ی سیاسی کشور ایران را ترک کردند و تا سال ها خبری از آن ها نبود. اما در سال ۱۳۱۴ وثوق الدوله که ادیبی توانا  بود به ریاست فرهنگستان ایران انتخاب شد. وی در سال ۱۳۲۹ در گذشت و در قم مدفون شد. بخشی از معروفترین سروده ی او که وضع او را پس از شکست قرارداد نشان می دهد چنین است:

چون بد آید هر چه آید بد شود            یک بلا ده گرددو ده صدشود 

آتش از گرمی فتد مهر از فروغ        فلسفه باطل شود منطق دروغ   

سالروز فردوسی

گویند که شیخ ابوالحسن کرکانی بر حنازه ی فردوسی نماز نکرد که او مدح مجوس بد کیش کافر گفته.پس همان شب وی را در خواب دید که در باغ عدن ماوا گزیده. سبب را جویا شد که این مکان چگونه یافتی؟ گفت: از سرودن این بیت که در مدح خداوند گفتم

جهان را بلندی و پستی تویی                  

ندانم چه ای هر چه هستی تویی 

دوست داشتن از عشق برتر است

در هم نگریستند اما سرشار از مهربانی

چشم هاشان هر کدام پیاله ای پر از شراب سرخ

که در کام تشنه ی چشمان هم می ریختند

و کم کم بر هر دو لب

لبخندی آهسته باز می شد

لبریز از محبت سیراب از دوست داشتن

نه عشق دوست داشتن لحظاتی این چنین

خوب و شیرین و نرم خاموش گذشت

دوست داشتن از عشق برتر است

و من هرگز خود را

تا سطح بلند ترین قله های عشق های بلند

پایین نخواهم آورد...

 دکتر علی شریعتی